بازدیدها: 0
خــزر نام مردمانی بود از تیره آلتایی زردپوست آسیای میانه که هر از گاهی به بخش های شمالی و شمال خاوری ایران چه در هنگامه ی اشکانیان و چه در هنگامه ی ساسانیان یورش می بردند و داشته های مردمان را چپاول می کردند. دریای مازندران را از گذشته ی باستان تا کنون به این نام ها می نامیدند : دریای ورکانه – وهرکانه – تپـورستان – تبرستان – گرگان – کاسپین – مازنـدران
بنابر اهمیت این موضوع و اینکه شاید بسیاری از هموطنانمان در مورد نام نادرست و غیرایرانی خزر اطلاع چندانی نداشته باشند ، بر آن شدیم تا در این نوشته بدانیم که نام صحیح دریای بزرگ مازندران چیست و خزرها که از آن ها به عنوان قومی وحشی و بی تمدن یاد می کنیم چه کسانی بودند. در این نوشته از مطالب آقای مهرداد دینه سری و گزارش تارنمای امرداد استفاده می کنیم.
خــزر نام مردمانی بود از تیره آلتایی زردپوست آسیای میانه که هر از گاهی به بخش های شمالی و شمال خاوری ایران چه در هنگامه ی اشکانیان و چه در هنگامه ی ساسانیان یورش می بردند و داشته های مردمان را چپاول می کردند. شاهان ایران همچو بــلاش چهارم اشکانی و کـی قبــاد و انوشیـــروان ساسانی بارها و بارها این مردم بیابانگرد و ددمنش ( = وحشی ) را سرکوب کرده و بر جایشان می نشاندند.
روسیـــه پس از راه اندازی امپراتوری از سده ی 16 میلادی برای بهره برداری سیاسی از دریای مازندران ( دریای تپورستان ) نام زشت و انیرانی ( = غیر ایرانی ) خـــزر را روی این دریا نهاد که یادآور قوم مهاجم خزر است.
دریای مازندران را از گذشته ی باستان تا کنون به این نام ها می نامیدند :
دریای ورکانه – وهرکانه – تپـورستان – تبرستان – گرگان – کاسپین – مازنـدران
یونانیان از هنگامه ی شاهنشاهی هخامنشیان این دریا را کسپین و کاسپین می نامیدند. به دلیل اینکه کاسی ها در جنوب کوه های این دریا ( قزوین امروزی ) می زیستند به این دریا کاسپین می گفتند.
توضیج کامل از سایت امرداد :
سالهاست که به نام « خزر » بر دریای آرمیده در شمال سرزمینمان، خو کردهایم، آناندازه که شاید روزی چندین و چند بار بر زبانش بیاوریم و هرگز ندانیم که خزر چیست و از خود نپرسیم که چرا این دریای ایرانی، نامی غیرایرانی دارد.
بنابر سنگ نگاشتهها و کتیبههایی که به دستمان رسیده، و هنوز برجای است، میدانیم که قباد ساسانی پس از واپس راندن (= بیرون کردن) قوم مهاجم خزر، دستور بازسازی شهر دربند را صادر کردهاست. " « خزرها » را بیرون راندیم و شهر را بازسازی کردیم ". و خزرها همان قوم مهاجمی هستند که اکنون دریای شمال ایران را به نامشان زدهایم. همان تاراجگرانی که میآمدند و جان و مالمان را تاراج میکردند. بنا بر گزارشها، پنجم ژوییهی سال 527 میلادی قباد ساسانی توانست قوم خزر را که بر خاک ایران وارد شده بودند، تا آن سوی «ولگا» براند. در چنین روزی قباد ساسانی، فرمان داد تا شهر دربند و دژ دربند بازسازی شود.
دژشهر یا این قلعهشهر که هنوز نام پهلوی »دربند« را بر خود دارد، شمالیترین مرزبانی ایران در زمان ساسانیان بودهاست، جایی میان دریای مازندران و کوههای قفقاز در میانهی یک تنگه. بنابر کتیبهای پهلوی که هنوز بر دیوارهای سنگی این شهر نصب است، دژ دربند به فرمان خسرو انوشیروان، ساخته میشود تا جلوی تازش اقوام شمالی گرفتهشود و قباد، پسر خسرو انوشیروان، پس از واپس راندن خزرها، در پیروزنامهای (= فتح نامهای) که بر سنگهای شهر دربند، نقش است، داستان این پیروزی و فرمانش به بازسازی را نقل کرده است.
گفتگوی تارنمای امرداد با دکتر حامد کاظم زاده ( پژوهشگر ارشد مطالعات قفقاز و کارشناس بنیاد قفقاز ) :
خزرها یکی از حکومت هایی هستند که در شمال قفقاز نزدیک به 500 تا 600 سال همسایه ی تاریخی ایران بودند. از اقوام آلتایی هستند. خزرها بازماندهی قوم »هون« هستند که از شمال چین یک حرکت بزرگ را آغاز کردند تا به قلب اروپا رسیدند. خزرها بخشی از قوم هون هستند که در این حرکت بزرگ، در قفقاز شمالی یا جنوب روسیهی امروزی، ماندگار شدند. این قوم مهاجم و هم مرز با ایران، همواره پدیدآور درگیریهای مرزی بودند. دژ دربند، دژ سنگی و استوار دربند تنها برای پیشگیری از چنین تازشهایی ساختهشد.
به گفته ی کاظم زاده این شهر که درون دژی استوار جای گرفته، جایگاه جغرافیایی ویژهای دارد که هم کنار کوه است و هم دریا. شهر یک شاه نشین دارد که بر بلندی هاست و از این شاه نشین دیوارههای دژ تا به درون دریای مازندران کشیده شدهاند.
حامد کاظم زاده برای این که دریافت بهتری از این شهر داشته باشم یک دایره کشید، دایرهای که نمایانگر شاهنشین دربند بود. از دو سوی دایره دو خط به موازات یکدیگر کشید که نمایانگر دیوارههای دژ بود. دو دیوارهی سنگی که بلندایش (= ارتفاعش) تا به دوازده متر میرسیده و پهنایی (= عرضی) ۶ تا ٧ متری و در جاهایی ١٠ تا ١٢ متری داشته است تا سوارکار به آسانی بتواند از رویش گذرکند. کاظم زاده گفت:
این دیوارها چندین متر درون دریا کشیده شدهاند. هر چند چیزی از آن برجای نمانده اما بر پایه ی نوشته ها و باستان شناسی زیر دریا می دانیم که این دیوار بوده، زنجیر داشته و نگهبانی هم داشته ایم تا دشمنان از راه دریا نتوانند به شهر راه یابند و این یعنی یک دژ کاملا مهندسی ساز که شهر در میانه ی آن جای داشته است.
بنابر گفته های کاظم زاده شاه نشین کاملا سالم است و دیوارههای دژ نیز ۶٠ تا ٧٠ درصد سالم مانده است ، او گفت:
قفقاز رشتهکوهی است که از دو جای آن تاراج گران میتوانستند بر دیگر سرزمین ها دست یابند، یکی دربند و دیگری داریال.بنابراین دژ شهر دربند، یک جایگاه استراتژیک بوده برای مهار مهاجمان، که به فرمان خسرو انوشیروان، ساخته میشود، شهری ایرانی که یکی از زیباترین شهرهای تاریخی جهان به شمار میآید. آن اندازه زیبا که به عنوان میراث معنوی و فرهنگی از سوی روسها به ثبت جهانی هم رسیدهاست. این روزها این شهر، بخشی از جمهوری داغستان روسیه است.
اما جالب است بدانید که ایرانی های ساسانی به شوند (= دلیل) در اختیار داشتن این شهر استراتژیک از رومی ها، خراج می گرفته اند. بهگفته ی کاظم زاده، روم در همسایگی ایران بوده است بنابراین هرگاه مهاجمان از شمال، یورش می آوردهاند، ساسانیان آنها را به گونهای مدیریت می کرده که وارد ایران نشوند. مهاجمان به گونهای هدایت نظامی می شدهاند که به سوی شهرهای روم بروند. پس برای رومی ها مهم بوده که آن دو تنگه که در اختیار ایران است، حفظ شود. بنابراین رومی ها برای جلوگیری از تازش مهاجمان به خاکشان، به ایران خراج می دادهاند.
از کاظم زاده پرسیدم که واژهی »خزر« بر این دریا که مالکش دستکم تا پیش از پیماننامه های ترکمانچای و گلستان، ایران بوده است، آیا تعبیری جز قوم مهاجم خزر دارد؟ قومی که برای جلوگیری از تاخت و تازشان بر میهن، جلویشان دیوار کشیدیم، زنجیر بستیم، جنگیدیم و کشته دادیم. و کاظم زاده گفت:
این واژه هیچ معنایی ندارد جز یادآوری قوم مهاجم خزر. در 150 سال کنونی برخی خواستهاند واژهها را ترکی کنند، نمونهی آن دریای شمال ایران است که همواره به نام مردمان ایرانی که در کنارش می زیسته اند، "دریای مازندران، آبسکون، تبرستان، تپورستان و کاسپی" خوانده شده است. اصلا واژهی خزر هیچ پیشینهی تاریخی ندارد.
از او پرسیدم که بر این دریای تاریخی چه نامی زیبنده تر است و او گفت:
زنده یاد «عنایتاله رضا» میگوید : این دریا همان دریای کاسپی است و اکنون نیز باید به آن نام خوانده شود. ناصر تکمیل همایون بر این باور است که « مازندران » نامی است که در ایران بیشتر به کار می رفته ، از همین روی بهتر است که آن را دریای مازندران بنامیم. به هر روی هر دوی این نام ها هم ایرانی هستند و هم پیشینهی تاریخی دارند.
از کاظم زاده جدای از نقل قول هایی که از بزرگان سرشناس کشورمان کرد، نظر خودش را دربارهی نام این دریا پرسیدم و او گفت:
بی گمان باشید که بچه های باستانشناسی، تاریخ، زبانشناسی و دیگر کارآمدان این وادی، بر این باورند که »خزر« نه تنها ایرانی نیست بلکه تاریخی هم نیست، اصلا نام خزر یک نام جعلی است برای این دریای ایرانی. نام » کاسپین « را که همهی جهان به رسمیت شناخته، کشور ما به رسمیت نشناختهاست. همهی دنیا این دریا را به نام کاسپی میشناسند و ایران و جمهوری آذربایجان تنها کشورهایی هستند که این دریا را خزر نامیدهاند.
جالب است بدانید که حتا بر سکه های پنج تومانی قدیمی خودمان نام دریای مازندران ضرب شده بود.
لینک منبع : http://amordadnews.com/neveshtehNamyesh.aspx?NId=4904
۱۰ پاسخ
سلام خیلی مطلب خوبی بود کاش مسئولین اقدام کنن کلمه خزر را از روی دریای مازندران بردارند.
برای پژوهشگران و نویسندگانی که عاشق تمدن باستانی ایران هستند ارزوی موفقیت دارم .عشق من دریای مازندران.
سلام ..مطلب خیلی جالبی بود استفاده کردم ..اره منم شنیدم خیلی هابه اسم خزر از دریای مازندران یاد میکنن البته منم قدیما نمیدونستم میگفتم اما االان نه
سلام
خله ممنون بابت هین مطلبی که بٍشتٍنی ، متاسفانه بعضی از أمٍه مردٍم آنّی روی نوم « خزر » تعصب دارٍننه که وقتی وِشونه گمی ، خزر ایرانی نیٍه و قوم وحشی و … وٍنه ، فکر کٍنٍنه درو زمّی!!! چه خاره که خله ویشتر اطلاع رسانی هاکنیم تا همه خبر دار بووشن که نٍنٍه از نوم خزر استفاده هاکنن
به امید روزی که همونطور که ایرانی دله هیچکس از « خلیج ع ر ب ی » نکٍنه ، از « دریا خ ز ر » هم استفاده نکٍنٍن …
شمه خنابدون
ای مازرون ته بلاااااره.
ای مازرو ته بلاااااره.
سلام
بسیار مطلب جالبی بود اگه میشه از این خبر ها وپژوهش های میدانی بیشتر صحبت کن .
با سلام خدمت دوستان عزیز .
به موضوع مهمی پرداختید . شاید خیلی ها گمان کنند نام دریا هر چه که باشد چه سودی به حال ما دارد . سخت در اشتباهند آنانی که این پندار را دارند . چه بسا بسیاری از کشورهای همسایه ما ( به قول معروف تازه به دوران رسیده ) میراث انسانی و مادی و معنوی ما را مال خود می پندارند . شاید پرداختن به جزییات از حوصله این مقال خارج باشد . ولی نام کاسپی زیبنده تر از هر نامی است . امیدواریم سیاست گذاران به خود آیند و از نام جعلی ( خزر ! ) استفاده نکنند و جالب اینکه این همه شرکت و موسسات دولتی و غیر دولتی با پیشوند و پسوند ( خزر ! ) راه اندازی نکنند .
نکته دیگر اینکه چطور است نام خلیج فارس وقتی به نام مجعول ( خلیج العربی ) در کشورهای حاشیه جنوبی برده می شود با مقابله ی به حق مردم و سیاستمداران مواجه می شود . ولی نام مجعول ( خزر ! ) به راحتی از طرف سیاستمداران و مردم به کار برده می شود .
حالا که دوستان راجع به این موضوع مطلب تهیه کردند چه خوب است در مورد نام های جعلی موجود در منطقه بندپی هم مطالبی برای تنویر افکار و مخصوصا تلنگری برای مسولان ، تحقیقاتی به عمل آورند به عنوان پیشنهاد اینکه نام سرج رو ( سریج رود ) چه شد که یکدفعه ای به سجادرود تغییر پیدا کرد . آیا قرابتی بین این واژگان هست . شایدتصمیم گیرندگان خواستند به قول خودشان سیاست متحد الشکل کردن ؟! دهه ها ی پیش را به شکلی دیگر اجرایی کنند . ! حتما به این موضوعات بپردازید . با تشکر و سپاس فراوان .
با سلام و درود بر شما کسانی که در این زمینه اطلاعاتی دارند گفته های شما را بسیار واقع و مورد تایید می دانند از آنجایی که شما اشاره داشتید سرج رو یا سریج رود ، این مطلعین می گویند سرچشمه ی سریج رود بالاتر از کوه شلمجار ، کوهی است به نام سریج که هر وقت آنجا دچار تگرگ سیل آسا گردد به پایین دست سرازیر شود آب سریج رود همون سرج رود ( به رنگ تیره که ما اهالی بندپی آن را به نام تیلن سرج می دانیم ) می شود این اعتقاد چند نفری است که مطالب شما نزدشان مطرح شد و انشاالله در آینده نزدیک مطالب بیشتر و مفید تری در این زمینه جمع آوری خواهد شد
این مقدار نیز برای آگاهی بیشتر سایر دوستان باشد تا کاملش نماییم
برار خسته نباشی دیگه خبری از عکسهای ارسالی نیست خیلی باحال بود حال و هوا عوض میکردیم